من در آستان چشمان تودلم را و تمام دلم را باختمبی آنکه تو بدانی وچه حقیرانه و مبهوتبه چشمانت خیره شدم شاید راز نگاه گنگمرا بفهمی اما افسوس...حالا که گاه گاهی فرسنگ ها از من دور می شویچه ملتمسانهدیدارت را آرزو می کنم